بی بهانه ها

کاش هرگز در محبت شک نبود* تک سوارمهربانی تک نبود * کاش بر لوحی که بر جان دل است * واژه ی تلخ خیانت حک نبود...

بی بهانه ها

کاش هرگز در محبت شک نبود* تک سوارمهربانی تک نبود * کاش بر لوحی که بر جان دل است * واژه ی تلخ خیانت حک نبود...

برخی اصطلاحات جغرافیا

   آ.گدازه بازالتی (AA)  

   اصطلاحی متعلق به هاوایی که آه آه (ah-ah) تلفظ می شود و گاهی برای قطعه گدازه به کار میرود  
  

 

 

 آبتاز (Debacle)  

   آبتاز ، آب یخ در رودخانه ، در هم شکستن یخ رودخانه:اصطلاحی که ، در زمان کنونی کم بکار می رود ، برای درهم شکستن بهاره یا تابستانه یخی که ظرف فصل زمستان در روی رودخانه تشکیل می شود 
   

 

  آبرفت (Alluvium)  

   مواد سنگی مازاد عمدتا مرکب از شن و رسوبات رودخانه ای ، که رودی به طور معلق حمل کرده است ، و مجبور به ته نشین ساختن آن شده است پاره ای از حاصلخیز ترین زمینها در جهان مرکب از آبرفت ته نشین شده در دره ها و دلتاهای رودخانه های بزرگ می باشد

   آبتاز (Debacle)  

   آبتاز ، آب یخ در رودخانه ، در هم شکستن یخ رودخانه:اصطلاحی که ، در زمان کنونی کم بکار می رود ، برای درهم شکستن بهاره یا تابستانه یخی که ظرف فصل زمستان در روی رودخانه تشکیل می شود
  
منبع:
  
فشارکی، پ.، فرهنگ جغرافیا، انتشارات امیرکبیر، 1379
  
  

 

   آبرفت (Alluvium)  

   مواد سنگی مازاد عمدتا مرکب از شن و رسوبات رودخانه ای ، که رودی به طور معلق حمل کرده است ، و مجبور به ته نشین ساختن آن شده است پاره ای از حاصلخیز ترین زمینها در جهان مرکب از آبرفت ته نشین شده در دره ها و دلتاهای رودخانه های بزرگ می باشد
  
منبع:
  
فشارکی، پ.، فرهنگ جغرافیا، انتشارات امیرکبیر، 1379
   

 

   آبزا (Aquifer)  

   لایه سنگی که آب را در خود نگاه داشته و اجازه می دهد که آب در آن رسوخ کند
  
منبع:
  
فشارکی، پ.، فرهنگ جغرافیا، انتشارات امیرکبیر، 1379
  

 

   آبفشان (Geyser)  

   یک چشمه آب گرم در فاصله های منظم یا نامنظم یک فواره آب گرم یا بخار به داخل هوا پرتاب می کند و معمولاً در یک ناحیه آتشفشانی رخ می دهد.
  
منبع:
  
فشارکی، پ.، فرهنگ جغرافیا، انتشارات امیرکبیر، 1379
    

آتشفشان (Volcano) مخرجی در پوسته زمین که ناشی از گدازه آتشفشانی است که راه خود را به زور به طرف سطح زمین باز می کند و گاهی با نیروی انفجاری تکه سنگها و خاکسترها به داخل هوا پرتاب می شوند منبع: فشارکی، پ.، فرهنگ جغرافیا، انتشارات امیرکبیر، 1379

   آتول (Atoll)  

   یک جزیره مرجانی به شکل یک حلقه یا نعل اسب که مردابی را در بر می گیرد
  
طبق تئوری داروین یک آتول به صورت جزیره یا تپه دریایی کنارین در اطراف یک جزیره ریشه می گیرد آنگاه جزیره بعلت فرونشینی زیرآب رفته و تنها تپه دریایی حلقه ای شکل که مردابی را احاطه می کند برجای می گذارد
  
منبع:
  
فشارکی، پ.، فرهنگ جغرافیا، انتشارات امیرکبیر، 1379
  

   آدیاباتیک (Adiabatic)   

   این اصطلاح به تغییراتی که در فشار و حرارت یک گاز انجام می گیرد اطلاق می شود مانند هوا، زمانی که نه حرارت به آن اضافه شده و نه از آن کم شود
  
منبع:
  
فشارکی، پ.، فرهنگ جغرافیا، انتشارات امیرکبیر، 1379
  

 

   آزیموت (Azimuth)  

   فاصله زاویه ای افقی بین سطح تراز عمودی که از وسط مشاهده کننده و قطبین زمین عبور کند. و سطح تراز عمودی که از وسط مشاهده کننده و شی مورد نظر عبور کند، آن ممکن است بین 0 تا 180 درجه به طرف شرق یا به طرف غرب قطب مورد نظر سنجش شود و یا بین 0 تا 360 درجه در جهت حرکت عقربه ساعت از شمال اندازه گیری شود
  
منبع:
  
فشارکی، پ.، فرهنگ جغرافیا، انتشارات امیرکبیر، 1379
  
  

   اداب (Adobe)   

   ته نشست خاک رس یا لس، احتمالا باد وزیده، که در قسمتهای خشک جنوب غربی ممالک متحده آمریکا و مکزیک یافت می شود در اصل به آجرهایی که در پناه نور خورشید خشک شده و در داخل آنها ماده مربوط ساخته می شود اطلاق می شود
  
منبع:
  
فشارکی، پ.، فرهنگ جغرافیا، انتشارات امیرکبیر، 1379
  

   ادر (Adret)  

   در فرانسه به دامنه کوه روبه سمت استوا گویند دامنه کوهی که کم و بیش رو به سمت استوا قرار می گیرد به مقدار زیادی در معرض اشعه خورشید واقع می شود مقدار نور و گرمای قابل ملاحظه ای ظرف روز دریافت می کند این اصطلاح اساسا برای کوههای آلپ بکارمی رود
  
منبع:
  
فشارکی، پ.، فرهنگ جغرافیا، انتشارات امیرکبیر، 1379
  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد