نخواست...
نخواست او به من خسته ـ بیگمان ـ برسد
شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خـــــــــــــــــــــودت!
کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد
چه میکنی؟ اگر او را که خواستی یک عمـــــــــــر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد…
رها کنی، برود، از دلت جدا باشد
به آنکه دوستتَرَش داشته، به آن برسد
رها کنی، بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطهی جهان برسد
گلایهای نکنی، بغض خویش را بخــــــــــــــــــــوری
که هقهق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که… نه! نفرین نمیکنم، نکند
به او، که عاشق او بودهام، زیان برسد
خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد
نجمه زارع
از ته دلم این شعر رو نوشتم